حفظ تعادل در سوارکاری
هر موجودی دارای مركز ثقلی است و تعادل هر موجودی با هماهنگی این مركز ثقل با زمین حفظ می شود و خط عمود فرضی رسم شده از مركز ثقل بر زمین خط ثقل نامیده می شود . هر جسمی دارای فقط یك مركز ثقل است و از این مركز به زمین هم فقط یك خط بنام خط ثقل عمود می شود . هر موجودی با تكیه بر نقاط اتكاء مختلفی تعادل خود را حفظ می كند . یك صندلی بر روی چهار پایه و یك اسب بر روی دو دست و دو پا و یك سواركار با نشستن بر روی اسب در حالیكه دو استخوان نشیمن و محل اتصال آنها در تماس با زین است حفظ تعادل می كند و چنانچه این تعادل بر هم بخورد ، موجود به حالت نامتعادل تغییر وضعیت می دهد و هنگامیكه موجودی به حركت در میآید مركز ثقل او تغییر می كند . در حالتهای خاص از اجسام و یا وضعیت سوار بر روی اسب این مركز ثقل می تواند خارج از جسم قرار بگیرد . مانندگوی توخالی ، حلقه آهنی و یا سواری به هنگام مسابقات اسب دوانی و یا پرش .
سواركاری كه به درستی بر روی اسب مستقر می شود مركز ثقل او تقریبا عمود بر مركز ثقل اسب می شود و در هر حالتی كه اسب به خود می گیرد حفظ ثقلی او منطبق است بر خط ثقل اسب و این در حالتی است كه اسب ایستاده و یا روی سطحی صاف حركت می كند و هر یك از حركتهای اسب ، به مانند آوردن سر به بالا و یا بردن به پائین و هر نوع انحناء بدن به راست یا چپ مركز ثقل او را تا اندازه ای تغییر می دهد و مربی اسب (سواركار) موظف است ثقل خود را در همه حالتها با ثقل اسب هماهنگ كند و فقط در این صورت است كه اسب وزن سوار را به راحتی تحمل كرده و سوار هم حداكثر بهره برداری را از قدرت اسب می نماید .
تجسم این حالت موقعی امكان پذیر است كه با كوله باری بر پشت حركت می كنید و یا انتهای میله ای را بر نوك انگشت قرارداده و سعی می كنید در حال حركت آنرا حمل كنید . به هنگام حمل وسیله ای باید به جلو خم شوند تا بتوانند به راحتی حركت كنید .
سواركار باید به هنگام حركت اسب به جلو ، هماهنگ با سرعت اسب ، مركز ثقل خود را به سمت جلو ( جهت حركت اسب ) متمایل كند تا حدی كه مقداری جلوتر از مركز ثقل اسب قرار بگیرد و برای حفظ این حالت باید در حالت تعادل كامل در زین قرار گرفت ، یعنی با اسب حركت كرده یا حركتهای اسب را تعقیب كند .
اگر ثقل سوار از ثقل اسب عقب بماند ، فقط حمل می شود سواركار باید ابتداء ثقل خود را با اسب هماهنگ كند و سپس نشست خود را بر روی سه نقطه اتكاء تنظیم نماید و حفظ این دو حالت هماهنگ با هم امكان پذیر نیست .
پس باید یكی را برگزید كه حالت نیم نشست را بوجود می آورد در این حالت سوار خود را به جلوی زین كشیده با پائین دادن پاشنه ها بیشتر اتكاء را بر روی رانها و پهنای ساق مستقر می كند . در حركتهای آرام (قدم ، یورتمه و چهار نعل جمع ) این تضاد چندان مشهود نیست ولی این مشكل عدم هماهنگی ثقل را در سوارهای مبتدی و یا بدرستی آموزش ندیده به وضوح می توان دید .
هماهنگی سواركار با اسب به هنگام اسب دوانی و یا پرش كه سواركار ثقل خود را كاملا به جلو می كشد ، نمایش نیست ، بلكه كمكی است به اسب برای بهبود دویدن و یا بهتر پریدن .
بهر حال از گستردگی بحث تعادل تا به همین جا بسنده كرده و اضافه می كنیم كه ، سواركار ابتدا اسب را كمك می كند تا متعادل و متوازن حركت كند و هر چه مراحل آموزش پیشرفته تر می شود ، این هماهنگی بیشتر شده و تا به جائی می رسد كه سوار قادر می شود به نفع حركت دلخواه خود تعادل اسب را بر هم زده و او را با ثقل خود هماهنگ كند.